جلد دوم «برفراز آشیانه عنقا» به شرح شکستن محاصره باشگاه افسران سنندج در سال ۵۹ توسط نیروهای انقلاب می‌پردازد. ماجرای به اسارت درآمدن نیروهای ارتش و تلاش ضدانقلاب برای استفاده تبلیغاتی از آنها علیه نظام و اتفاقات بعد از آن از بخش‌های دیگر این کتاب است.
کمتر از پنجاه نفر نیروی با اعتقاد و با ایمان در باشگاه افسران سنندج، در مقابل دو هزار نفر ضدانقلاب بیست و دو روز مقاومت کردند. وقتی ضدانقلاب ناامید ‌شد و ‌فهمید نمی‌تواند این نقطه را بگیرد، دست به محاصره نیروها ‌زد. لذا راه امدادرسانی ‌بسته شد، آب و برق را به روی رزمنده‌ها قطع ‌کردند، آذوقه و حتی دارویی برای مجروحان وجود نداشت. پیکرهای شهدا در این پایگاه مانده بود. بعد از بیست و دو روز مقاومت در چنین شرایطی، نیروهایی از کرمانشاه به فرماندهی شهیدان «محمد بروجردی» و «علی صیاد شیرازی» از فرودگاه وارد شهر سنندج ‌شدند؛ آنها به سختی فرود ‌آمده بودند. بعد از طراحی عملیات، در نخستین روزهای اردیبهشت ۵۹ با هدف رهایی نیروهای حاضر در باشگاه افسران از محاصره و پاکسازی مناطق مختلف شهر از وجود ضدانقلاب، عملیاتی آغاز ‌شد.