ترکش‌‌‌های ولگرد / جلد دو/ جاسم رمبو

نویسنده: داوود امیریان
زمان: 01:12:26
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
ترکش‌‌‌های ولگرد / جلد دو/ جاسم رمبو قسمت اول
ترکش‌‌‌های ولگرد / جلد دو/ جاسم رمبو قسمت دوم
خلاصه:

نگاهی به علی کردم و با افسوس گفتم: بازم خوش به حال تو، من که اگر حرف از جبهه بزنم، یا ننه­ام غش می‌­کند یا آقاجان. رودرواسی را می‌­گذارد کنار و با کمربند می‌­افتد به جانم. به جان علی، عشق جبهه دارد دیوانه‌­ام می­‌کند.

علی که از دو ساعت پیش کلافه و بی‌­حوصله پای حرف‌­هایم نشسته بود، مثل اسپندی که روی آتش انداخته باشند، جست زد و با خوشحالی گفت: آفرین، خودش است!

با حیرت پرسیدم: چی؟

ـ دیوانگی!

ترش کردم و گفتم: مرد حسابی! دو ساعت است دارم درد دل می­کنم که ننه و بابام نمی­‌گذارند بروم جبهه و مانده‌­ام معطل اگر تو بروی جبهه، دیگر کی سنگ صبورم می‌­شود! حالا پرت و پلا می­‌گویی؟
علی چفیه اش را دور گردن انداخت. عجب لباس نظامی خوشرنگی هم داشت. از آن لباس پلنگی‌­ها که کماندوها به تن می­‌کنند. نیش علی تا بناگوش باز شد و گفت: مگر دنبال راهی برای جیم شدن و آمدن به جبهه نیستی پسر عموجان؟

با خوشحالی گفتم: هستم! اما چطور؟

ـ دندان روی جگر بگذار عزیز جان! ببینم، پول چقدر داری؟

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *