جا پا

نویسنده: جلال آل احمد
زمان: 00:16:47
به اشتراک گذاری:
4.68
اپیزودهای این قصه
جا پا
خلاصه:

هوا سرد بود . و من در انتظار اتوبوس ، روی برف های خیابان قدم می زدم و زیر پالتویم می لرزیدم . دو روز بود  برف می بارید و چشم من هرگز این قدر از روشنی زننده ی برف  آزار ندیده بود که آن روز دیده بود . نگاه  چشمم هنوز هم به یاد زنندگی برف روشن روز بود و گاه گاه خیره می شد.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (115 votes, average: 4,68 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *