
جایی که جنگل با ستارهها دیدار میکند






«جایی که جنگل با ستارهها دیدار میکند»، رمانی دلربا و پرفروش در مورد یک دختر گمشده و زندگیهایی است که او با روحیه تسخیرناپذیرش لمس میکند.
داستان مسحور کننده جای جنگل با ستارهها دیدار میکند دربارۀ دختربچهای عجیب است که به دو غریبه کمک میکند تا دوباره بتوانند عشق بورزند و به دیگران اعتماد کنند.
«جوانا تیل» بعد از درگذشت مادرش و مبارزه خود با سرطان پستان، به تحقیق در مورد پرندگان در روستاهای «ایلینویز» روی میآورد تا اینگونه به خود و دیگران ثابت کند سختیهایی که پشت سر گذاشته او را از پا نینداختهاند. جوانا از ساعتهای اولیه صبح تا غروب آفتاب خودش را به کار مشغول میکند تا اینکه حضور یک دختر مرموز پابرهنه با بدنی کبود، تنهایی و آرامش او را به هم میریزد.
این دختر اسرارآمیز خود را «اورسا» معرفی و ادعا میکند که از یک سیاره دیگر برای دیدن پنج معجزه به آنجا فرستاده شده است. جوانا با وجود نگرانی درباره خانه و خانواده اورسا، با اکراه میپذیرد که دختربچه برای مدتی کوتاه و بعد از به دست آوردن اطلاعات بیشتر درباره گذشتهاش نزد وی بماند.
جوانا برای حل معمای رمزآلود این کودک جذاب و یافتن اطلاعات بیشتری از او، از همسایه گوشهگیر و منزوی خود «گابریل نش» کمک میگیرد. با گذشت روزها میان آن دو عشقی رمانتیک شکل میگیرد. هر چه زمان بیشتری سپری میشود، آنها سؤالات بیشتری از خود میپرسند. چگونه یک دختر جوان بدون خواندن آثار شکسپیر میتواند نوشتههایش را درک و فهم کند؟ چرا تمام اتفاقات خوب در کنار و با حضور جوانا رخ میدهد؟ و چرا او و گابریل دیگر سایتهای مربوط به کودکان گمشده را چک نمیکنند؟