

جرونیموی کور و برادرش
جرونیموی کور، مرد جوان گدایی است که با آوازه خوانی امرار معاش می کند و برادرش، چون ناخواسته مسبب کوری او شده، زندگی خود را وقف او کرده است. جرونیمو براساس هشدار یک مسافر رهگذر درباره پولهایش، اعتمادش را به برادرش از دست می دهد. مسافر به او می گوید برای آوازخوانی اش سکه ای ۲۰ فرانکی به او داده است، در حالی که درواقعیت فقط یک فرانک داده است؛ اما این سخن باعث می شود دو برادر باهم درگیر شوند….
داستان لذت بخشی بود .