






مهندس «حمید حیدری»، دانشجوی باهوش و نابغهای است که رباتی را طراحی می کند. این ربات پیشرفته (جیمی) قطعات باارزشی دارد.
قطعات این ربات را مهندس حمید، در ژاپن، طراحی کرده و به ایران آورده است. یکی از قطعات بسیار ارزشمندی که حمید با خود آورده، میکروچیپ باارزشی است که از پلوتونیوم ساخته شده و چون ایران توانایی ساخت این قطعه را ندارد، بسیار مورد توجه محافل دانشگاهی قرار می گیرد.
دانشگاهی که حمید در آن درس میخواند، درخواست کار روی این پروژه را میدهد، اما این قطعه به سرقت میرود. پدر خانواده به یکی از دوستانش که پلیس است، خبر میدهد و مأموران برای پیداکردن آن قطعه به خانه حمید میآیند.
مادر حمید رابطه خوبی با جیمی ندارد و یک بار که با جیمی در آشپزخانه جروبحث می کند، یک لیوان آب روی سرش می ریزد و جیمی را خراب می کند.
پلیس به «ناصر» -پسرخاله حمید- مشکوک می شود و کار تفتیش خانه مهندس حمید و حتی همسایه آنها را آغاز میکند…