

حادثه در کامبِرلند
قسمت اول

حادثه در کامبِرلند
قسمت دوم
«جرج استارنو»، سروان نیروی دریایی آمریکا، یک شب که از خیابان «کامبرلند» عبور میکند، «بِتی رُز وِل»، یعنی خواهر نامزدش را کنار جسد یک مرد میبیند؛ درحالی که کُلتی نقرهای رنگ در دست دارد. اما بتی با دیدن او فرار میکند.
نام مرد مقتول «جک ساینستاب» است. کسی که قرار است با بتی ازدواج کند. پلیس به بتی که در حال فرار است مشکوک میشود و او را تعقیب میکند. بتی برای از بین بردن هرگونه شکی، کُلت نقره ای را به طرفی پرتاب میکند. اما اسلحه بعد از مدتی توسط نیروهای پلیس کشف میشود. بتی تصمیم میگیرد تا واشنگتن را نرک کند. اما در شیکاکو شناسایی و دستگیر میشود…