

حتی اگر تو نباشی
قسمت اول

حتی اگر تو نباشی
قسمت دوم

حتی اگر تو نباشی
قسمت سوم

حتی اگر تو نباشی
قسمت چهارم

حتی اگر تو نباشی
قسمت پنجم

حتی اگر تو نباشی
قسمت ششم

حتی اگر تو نباشی
قسمت هفتم

حتی اگر تو نباشی
قسمت هشتم

حتی اگر تو نباشی
قسمت نهم

حتی اگر تو نباشی
قسمت دهم

حتی اگر تو نباشی
قسمت یازدهم

حتی اگر تو نباشی
قسمت دوازدهم

حتی اگر تو نباشی
قسمت سیزدهم
«چیزی راه گلویم را گرفته است. حالتی شبیه به حالت تهوع آزارم میدهد، اما میدانم تهوع نیست. بغض است؛ بغضی که دقیقا نمیدانم از کجا سروکلهاش پیدا شده است.»
داستان با مرگ «رعنا» شروع میشود و سرگذشتی عجیب برای مخاطب روایت میشود. آنچه که این داستان را جذابتر میکند، این است: «مهم نیست دیگران چه چیزی را در زندگی شما میبینند و باور میکنند، مهم این است که چطور بتوانی زندگیات را بسازی و چقدر شاد زندگی کنی.» حقیقت پنهان این داستان دراصل حقیقت پنهانی است که در وجود زنها نهفته است و حسی شبیه به بغض و تردید در باور داستانِ پیشرو موجب میشود داستان را با اشتیاق گوش کنید…