حس یک مسافر احمق

زمان: 00:05:08
به اشتراک گذاری:
3.47
اپیزودهای این قصه
حس یک مسافر احمق
خلاصه:

از ساحل با تاکسی رفته بودم آنجا و در فرودگاه منتظر هواپیمای موسکو بودم که به یک امریکایی برخوردم.
هردومان طبیعتا از دیدن کسی که انگلیسی حرف می‌زد خوشحال شدیم و به سالن غذاخوری رفتیم و نوشیدنی سفارش دادیم.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (129 votes, average: 3,47 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *