حضور

زمان: 02:20:09
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
حضور قسمت اول
حضور قسمت دوم
حضور قسمت سوم
حضور قسمت چهارم
حضور قسمت پنجم
حضور قسمت ششم
خلاصه:

مردی به نام «شانس» که نمی­داند پدرش کیست و مادرش بعد از به دنیا آمدن او مرده است، در خانه بزرگی باغبان است. مالک خانه پیرمردی است که هرگز هیچ حقوقی به شانس نداده و اسم او در هیچ کجا ثبت نشده است و فقط خورد و خوراک و جای خواب به او داده است. شانس از کودکی تا حدود چهل سالگی، جز پیرمرد و خدمتکاری به نام «لوییز سیهه» کسی را ندیده و پایش را نیز از آن خانه بیرون نگذاشته است.

یک روز متوجه می­شود که پیرمرد مرده و دو وکیل برای بررسی امور مالی او به آنجا آمده اند. تازه آن زمان است که آن­ها متوجه می­شوند که نام شانس هرگز در جایی ثبت نشده و او نه بیمه است و نه شناسنامه دارد؛ حتی نام خانوادگی نیز ندارد. بعد از این واقعه، آن­ها به شانس می گویند که باید از آن خانه برود…

 

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *