حکایت سه دله دزد / جلد یک

نویسنده: سید حسن حسینی
زمان: 06:43:21
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
حکایت سه دله دزد / جلد یک قسمت اول
حکایت سه دله دزد / جلد یک قسمت دوم
حکایت سه دله دزد / جلد یک قسمت سوم
حکایت سه دله دزد / جلد یک قسمت چهارم
حکایت سه دله دزد / جلد یک قسمت پنجم
حکایت سه دله دزد / جلد یک قسمت ششم
حکایت سه دله دزد / جلد یک قسمت هفتم
حکایت سه دله دزد / جلد یک قسمت هشتم
حکایت سه دله دزد / جلد یک قسمت نهم
حکایت سه دله دزد / جلد یک قسمت دهم
حکایت سه دله دزد / جلد یک قسمت یازدهم
حکایت سه دله دزد / جلد یک قسمت دوازدهم
حکایت سه دله دزد / جلد یک قسمت سیزدهم
حکایت سه دله دزد / جلد یک قسمت چهاردهم
حکایت سه دله دزد / جلد یک قسمت پانزدهم
خلاصه:

«قباد» در بازار سداسمال مشغول فروختن جنس‌های دزدی است که «سیامک»، دوستش، خبر آزادی برادرش «اتابک» را از زندان می‌دهد. اتابک که به‌خاطر اشتباه قباد و سیامک در دزدی قبلی دستگیر شده بود، با دیدن آن­ها عصبانی می‌شود و با هر دوی آن­ها دعوا می‌کند.

چند روز بعد، قباد به سراغ سیامک می‌رود و خبرِ دزدی یک نقشه‌ گنج را می‌دهد و این­که با کمک اتابک می‌توانند نقشه‌ را از  خانه­ای بدزدند و بعد هم به سراغ گنج بروند.

سیامک معتقد است روی اتابک نمی‌شود حساب کرد؛ چون از وقتی آزاد شده، تغییر کرده است و دیگر نمی‌خواهد کار خلاف کند و الان هم در یک ساختمان بنایی می‌کند. او می‌خواهد راه پدرش را که یک معمار بوده، ادامه بدهد.

قباد آدرس آن ساختمان را از سیامک می‌گیرد و به سراغ اتابک می‌رود. اتابک با دیدن قباد عصبانی می‌شود. اما قباد با چرب‌زبانی سعی می‌کند نظر او را جلب کند.

قباد و سیامک و اتابک، برای دزدی نقشه‌ی گنج به خانه‌ای می‌روند که در آن قتلی توسط گروه خلافکاری اتفاق می‌افتد. آن­ها که نقشه را از قبل پیدا کرده بودند، با دیدن این اتفاق سریع از آنجا فرار می‌کنند؛ اما اتابک گوشی موبایل خود را جامی‌گذارد…

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *