آقای «زومو»، وکیل دعاوی سرشناس، در آخر وقتِ اداری با خانواده‌ای به نام «اسرافین» مواجه می‌شود که دعوی غیرعادی دارند. آن­ها منزل استیجاری خود را تخلیه کرده‌اند و مالک از این بابت شکایت کرده است و برای­شان احضاریه آمده است..

در برخورد اول، چیزی جز عجیب و غریب بودن این خانواده و نوع شکایت­شان دستگیرِ وکیل نمی‌شود. در همین زمان دوست وکیل «لومبروزو» به‌طور غیرمنتظره‌ای بازمی‌گردد و آن­ها را به ناهار دعوت می‌کند.

در منزل، موقع صرف غذا، به محض به کار بردن کلمه‌ ارواح از زبان وکیل، فضای خانواده دگرگون می‌شود و «ماما» -مادرزن زومو- که مهمان آن­هاست، با اعتقاد به حیات روح از «لومبروزو»، دوست آقای وکیل، می‌خواهد تا خاطرات شخصی خود را بیان کند.
لومبروزو، نقل کرد چگونه در یک تصادف مرگبار، با ارواح بستگانش برخورد کرده است.
زومو، تصمیم می‌گیرد پرونده‌ خانواده «اسرافین» را پیگیری کند. اسرافین‌ها زومو را از چگونگی حیات ارواح در خانه استیجاری باخبر می‌کنند…