
خندههای بیصدا









این مجموعه دربرگیرنده ۹ داستان کوتاه طنز است. داستانهای این کتاب عبارتاند از:
خواستگاری / امتحان علوم / مکتبخانه عمه بلقیس / پاپوش / هدیه پدربزرگ / شکمو / مهمان تازهوارد / بچهها بیایید عروسی / کادوی روز مادر
در داستان «پاپوش» راوی از یکی از همکلاسهای خود با نام «جعفر» یاد میکند که بهعلت سادگی بیش از حد، همیشه با تمسخر دیگر دانشآموزان روبهرو میشود. تا آنجا که روزی یکی از دانشآموزان، کاریکاتور دبیر ریاضی را میکشد و نام «جعفر» را پای تصویر مینویسد و همین امر، موجب خشم دبیر ریاضی میشود. اما روزی راوی متوجه میشود که جعفر، صاحب چرخی است که شبها بهوسیلهی آن نانهای سوخته و خردشده را جمعآوری میکند و آن را برای خود و پدر بیمارش میبرد.
راوی با مشاهده این صحنه، به یاد تحمل و صبر جعفر میافتد و از آن پس، دیگر به کسی از دوستانش اجازه نمیدهد تا برای جعفر، پاپوش درست کنند.