اعضای خانواده‌ی «دوبل» هنگام غذا خوردن به دو دسته تقسیم می‌شوند: «خانم دوبل« و «ادموند» -بزرگ‌ترین پسرش- شیفته‌ غذا بودند؛ در مقابل آن‌ها «آقای دوبل» و «تری» قرار داشتند که اهمیت خاصی برای خوردن غذا قائل نبودند و این آغاز ماجراست.
دو برادر لاغر و چاق هنگام بازی، پله‌برقی عجیبی کشف می‌کنند که آن‌ها را به دنیایی زیرزمینی می‌برد. در این دنیای زیرزمینی، دو کشور متخاصم با ویژگی‌های لاغری و چاقی شدید، برادرها را از هم جدا می‌کنند. ادموند، برادر چاق، به سرزمین خپل‌خان‌ها و تری، برادر لاغر، به کشور لاغرالملوک‌ها هدایت می‌شوند. لاغر‌ها و خپل‌ها در شرف مذاکره‌ای بین‌المللی برای توافق بر سر نام‌‌گذاری جزیره‌ای مرزی‌اند که ادموند و تری هم اجازه‌ شرکت در این مذاکره را پیدا می‌کنند، اما باوجود تلاش برادران، مردم دو سرزمین بر موضع خود پافشاری می‌کنند و مذاکره بی‌نتیجه می‌ماند.
جنگی که به‌‌‌دنبال آن آغاز شده، به پیروزی لاغر‌ها ختم می‌شود؛ اما باوجودِ اشغال کشور خپلان توسط لاغر‌ها، فرهنگ خپل‌خان‌ها و خوش‌خلقی و مهربانی‌‌شان به شکلی فراگیر هردو کشور را به صلحی پایدار و از بین رفتن مرزبندی چاقی و لاغری در دو سرزمین سوق می‌دهد. ادموند و تری پس از اطمینان یافتن از آسایش و هماهنگی دوستان جدید خود، به روی زمین و نزد خانواده بازمی‌گردند.