خیابان میگل

نویسنده: وی. اس. نایپل
زمان: 01:43:32
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
خیابان میگل قسمت اول
خیابان میگل قسمت دوم
خیابان میگل قسمت سوم
خیابان میگل قسمت چهارم
خیابان میگل قسمت پنجم
خیابان میگل قسمت ششم
خلاصه:

اگر آدم غریبه‌ای از «خیابان میگل» می‌گذشت، می‌گفت: «چه خرابه‌ای!» چون چندان چیزی در آن نمی‌دید. اما ما که آنجا زندگی می‌کردیم خیابان­مان را دنیایی می‌دانستیم که در آن هرکس با دیگری فرق‌های زیادی داشت. «مَن-مَن» دیوانه بود؛ «جرج» احمق بود؛ «بیگ‌فوت» قلدر بود؛ «هت» ماجراجو بود؛ «پوپر فیلسوف» بود؛ و «مورگن» هم لوده ما.

خیابان میگل، خیابانی است گرچه فرضی، اما ریشه‌دار در خاطرات «وی. اس. نایپل»، نویسنده بریتانیایی-هندی، خاطراتی برپایه زمانی که در «پرت آو اسپین»، پایتخت «ترینیداد» به همراه خانواده‌اش در دهه چهل می‌زیست. نایپل در این رمان، خود در نقش راوی خردسالی است که در غیابِ پدر، در چند داستان کوتاهِ متصل به هم، شخصیت‌های اصلی خیابان میگل را معرفی می‌کند. افرادی که در خیابان میگل زندگی می‌کنند، به هیچ چیز جز خود شباهت ندارند. آن­ها آزمند نیستند، آرزوی دور و درازی ندارند و روال روزمره زندگی، چیزی جز تکرار عادات همیشگی نیست، البته عاداتی که مخصوص این افراد است. نجاری که هر روز به دقت در حال نجاری است برای ساختن چیزی که اسم ندارد، خیاطی که وانمود می‌کند که زندگی‌اش را از راه خیاطی می‌گذراند، اما هرگز لباسی نمی‌دوزد. نسل جوان نیز از این داستان مبرا نیستند:

با این حال خیابان میگل نقطۀ اتصال تمام شخصیت‌های این جامعه است. مردها و زن‌ها خیابان را ترک می‌کنند، می‌میرند، باز می‌گردند، آمریکایی‌ها می‌آیند، آمریکایی‌ها می‌روند و جای­شان را آلمانی‌ها می‌گیرند اما باز خیابان به همان شکل سابق حاضر است و زنده.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *