داستان جمشید و نوروز

زمان: 02:03:29
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
داستان جمشید و نوروز قسمت اول
داستان جمشید و نوروز قسمت دوم
داستان جمشید و نوروز قسمت سوم
داستان جمشید و نوروز قسمت چهارم
داستان جمشید و نوروز قسمت پنجم
خلاصه:

«جمشید» پهلوان ایرانی دختر فرمانروای سرزمین «خورشید» را به رویا دید و بدو دل بست، پس عزم کرد که به سرزمین خورشید برود؛ اما پدرش «تهمورس» از این تصمیم سخت برآشفت و در نهایت گفت که اگر چنین سفری برای جمشید مقدور است، می تواند بدان پای نهد.

اما «جمشید» در این راه با دشواری­هایی روبه رو می­شود؛ بعد از سه هزار سال، «اهریمن» از بند آزاد شده و به تحریک دخترش «جُهی» نیرنگی می­بافد تا از جهان مادی سر در می‌آورد و جهی را به سان «پنجه آفتاب» به سرزمین خورشید می­فرستد تا «مهران» پادشاه سرزمین خورشید را بفریبد و جایی برای رخنه به جهان مادی پیدا کند؛ اما فرمان روای خورشید از حیله و فریب اهریمن آگاه می شود و دخترش «رخ شید» را به سوی ایران راهی کرد تا از «تهمورس» مدد بخواهد.

اهریمن که راه ورود به جهان مادی را یافته است به هیبت ماری وارد می­شود و تهمورس را می­بلعد و جهان را زیر سیطره خود درمی­آورد و فرمان می­دهد تا نیمی از زمین آتش و نیمی از آن یخ ببارد، بدین ترتیب دوزخ را در زمین فرومی­نشاند و فرمان روایی را به تاریکی می­سپرد.

واژه «تهمورس» در لغت‌نامه «دهخدا» به سه طریق درج شده است:

لغت‌نامه دهخدا:

۱) طهمورث . [ طَ رِ ] (اِخ ) نام پادشاهی بود از نبیره­های هوشنگ. گویند ابلیس را مرکوب ساخته بود و سوار می‌شد و مدت پادشاهی او را بعضی سی سال و بعضی هزار سال نوشته‌اند.

۲) تهمورس . [ ت َ رَ ] (اِخ ) نام شخصی است که او را تهمورس دیوبند می­خوانند. (برهان). پادشاه ریاضت­کش پارسی ملقب به دیوبند پسرزاده هوشنگ شاه و پدر جمشید جم بوده و در تواریخ قدیم هشتصد سال عمر او را نوشته­اند و اصل اسم او «تهم مرز» بوده ؛ یعنی پهلوان زمین.

۳) (تلفظ: tahmures) (= طهمورث) به معنی قوی جثه و نیرومند؛ (در اعلام) نوه‌ پسری هوشنگ و پدر جمشید جم.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *