دختران آفتاب / جلد دو

زمان: 06:31:35
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
دختران آفتاب / جلد دو قسمت اول
دختران آفتاب / جلد دو قسمت دوم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت سوم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت چهارم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت پنجم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت ششم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت هفتم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت هشتم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت نهم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت دهم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت یازدهم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت دوازدهم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت سیزدهم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت چهاردهم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت پانزدهم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت شانزدهم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت هفدهم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت هجدهم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت نوزدم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت بیستم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت بیست و یکم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت بیست و دوم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت بیست و سوم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت بیست و چهارم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت بیست و پنجم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت بیست و ششم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت بیست و هفتم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت بیست و هشتم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت بیست و نهم
دختران آفتاب / جلد دو قسمت سی‌ام
خلاصه:

«دختران آفتاب» با استفاده از سبک «داستان‌مقاله» رد و اثبات مؤلفه‌ها و مباحث و شبهات حوزه‌ زن و خانواده و جامعه را نقد و بررسی می‌‌کند و می‌توان گفت از موفقیت زیادی در این زمینه برخوردار است. مباحث هنگام برگزاری یک اردوی ده‌روزه‌ دخترانه‌ دانشجویی از سوی دانشگاه تهران اتفاق می‌افتد که به‌قصد زیارت امام رضا(ع) راهی مشهد شده‌اند. به مناسبت‌های مختلف و اتفاقاتی که می‌افتد، موضوعات مطرح و بررسی می‌شوند و به نتیجه می‌انجامند.
راوی داستان دختری است به نام «مریم»، که به‌دلیل بی‌توجهی مادر به محیط خانه دراثر توجه شدیدش به کار در بیرون از منزل و ایجاد گسست خانوادگی، دچار روحی رنجور و ناآرام شده‌ و تصمیم می‌گیرد برای تنبیه والدینش چندروزی آن‌ها را بی‌خبر رها کند. او به ذهنش می‌رسد که فرار کند، اما خوب که فکر می‌کند می‌فهمد آدم این کار نیست. در همین موقع، یاد اطلاعیه‌ اردوی زیارتی دانشگاه می‌افتد و بدون معطلی ساک مختصری آماده می‌کند و خود را به جمع زائران می‌رساند. «فاطمه» که یکی از مسئولان برگزارکننده‌ اردوست، با اخلاق خوش و با وجود نداشتنِ صندلی خالی، موجبات هم‌سفر شدن مریم با آن‌ها را فراهم می‌کند. او در طول سفر با هم‌دلی و هم‌راهی که با احساس بچه‌ها دارد، از بروز جدل و درگیری‌های لفظی بین آن‌ها جلوگیری می‌کند و با استفاده از مطالب مرجع و مستند، به بحث‌ها جهت می‌دهد.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *