

دختران مجرد
قسمت اول

دختران مجرد
قسمت دوم

دختران مجرد
قسمت سوم

دختران مجرد
قسمت چهارم

دختران مجرد
قسمت پنجم
مردی سه دختردارد که به ازدواج هیچ کدام از دخترانش با پسرهایی که سرمایه لازم و پول زیاد ندارند، راضی نمی شود؛ تا اینکه یک روز مادر آن مرد به دیدنش می رود و موجب تغییر شرایط میشود.
مادر که مدتی است با او قهر کرده است، از معدن طلایی که به تازگی به دست آورده، میگوید و تهدید میکند که اگر نوههایش تا یک ماه دیگر ازدواج نکنند، هیچ سهمی به پسرش نمیدهد. این موضوع باعث میشود «سمسارزاده» تصمیمش را عوض کند و برای دخترانش به دنبال همسر باشد.