در این شهر دزد وجود ندارد

زمان: 00:20:58
به اشتراک گذاری:
4.52
اپیزودهای این قصه
در این شهر دزد وجود ندارد
خلاصه:

«دمسو» با اولین گلبانگ خروس به خانه برگشت. زنش «آنا» که شش ماهه آبستن است، کفش و لباس پوشیده روی تخت نشسته و منتظرش بود. چراغ نفتی داشت خاموش می‌­شد. زن با دیدن شوهر تکانی نخورد. اما چشمانش را به بقچه پارچه­‌ای قرمز دوخت. بعد آرام شروع به گریستن کرد. دقایقی که گذشت گفت نشسته خوابم برده بود. خواب دیدم در رو باز کردن و تو رو خونین و مالین هل دادن تو اتاق …

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (52 votes, average: 4,52 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *