














در این کتاب وودی آلن با دغدغههای طنز فیلسوفانه، پرسشهای زیادی مطرح میکند. او با پرسونای کوچک اندامش با عینک گرد ته استکانی مشکی و صدای نازک و لبخندهای ریزش در فیلمهای دوست داشتنی و به یادماندنیاش جزء نوستالژیهای همیشه سینماست.
وودی آلن نگاه تیزبینانه و ژرفی درباره زندگی، انسان و روابط انسانی دارد. در داستانهایش نیز جدیتی دارد که نشان میدهد طنز ابزاری برای فرار او از واقعیتهای تلخ زندگی است. مثلاً در فیلم «آنی هال» میگوید:
«یک لطیفه قدیمی است که میگوید، بنده خدایی میرود پیش روانکاو میگوید: برادرم دیوانه است، فکر میکند مرغ است. روانکاو به او میگوید: خوب چرا پیش من نمیآوریش. جواب میگیرد: چون تخممرغهایش را نیاز داریم.» خوب فکر کنم این خیلی شبیه نظر من درباره روابط انسانی است. این روابط کاملا غیر منطقی و احمقانهاند ولی فکر میکنم که ما آنها را ادامه میدهیم چون به تخممرغها احتیاج داریم.
سلام . متاسفانه این ورژن رادیو قصه نسبت به ورژن قبلی نزول کرده . قطعی های مکرر را در ورژن قبل نداشتیم . شوربختانه علی رغم وجودکتابهای خوب ، رغبت نسبت به شنیدن کاهش می یابد .