دنبال کفش می‌‌‌گردی

اپیزودهای این قصه
دنبال کفش می‌‌‌گردی
خلاصه:

روزی میرزا صاحب فرزند پسری شد. او برای هشتمین فرزندش جشن تولد بزرگی گرفت. در بین مهمان‌ها پارچه­‌فروش معروف و مهم شهر به نام «خواجه صبا» هم حضور داشت. او درباره خدمتکارش صحبت می‌کرد و می‌گفت: او بسیار باهوش و عاقل است…

این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان می‌آموزد که هرگاه کسی در انجام کاری معطل کند و آن کار را بعد از مدتی معطلی به سرانجام رساند و یا درست انجام ندهد می‌توان از ضرب‌المثل «دنبال کفش‌­هایش می­‌گردد» استفاده کرد.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *