









وقایع این رمان در زمان جنگ جهانی دوم در کشور انگلستان اتفاق میافتد. داستان در مورد دختر بچهای است به نام «الن». الن از درس ریاضی به دلیل اینکه نمیتواند مسائلش را حل کند متنفر است ولی در عوض از درسهایی مانند انگلیسی و تاریخ به شدت خوشش میآید.
پدرالن به دلیل اینکه سنش از سن اعزام به جبهه بیشتر بوده به جنگ اعزام نشده است. او راننده کامیون است و به نحوی در جنگ خدمت میکند. بعد از بمباران هواپیماهای آلمانی در «نیوکاسل» پدر مجروح شده است و نمی تواند به خانه برگردد. این مسئله باعث میشود که الن به شدت از جنگ بیزار شود.
در همان روزهایی که پدرش در بمباران زخمی شده و مادرش او را به دست یکی از همسایههایشان سپرده تا برای مراقبت از شوهرش به نیوکاسل برود، با داستانی عجیب و جالب با کمک خلبانی که نیوکاسل را بمباران و پدرش را زخمی کرده بود در یک اتاق حبس میشود.
در آن لحظاتی که برای او از ترس قرنها گذشت؛ پی میبرد که آلمانها هم مثل او خانواده دارند و عاشق دیدن دوباره آنها هستند. میفهمد که آنها فقط از دستورهای مقامات کشورشان اطاعت میکنند و در اصل هیچ دشمنی با یکدیگر ندارند.
الن در مدتی که در آنجا حبس شده بود از خلبان آلمانی که دست و پا شکسته میتوانست انگلیسی صحبت کند ریاضی و اینکه چطور میتواند این مسائل را به راحتی حل کند، میآموزد.