راز سرنوشت

زمان: 02:26:57
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
راز سرنوشت قسمت اول
راز سرنوشت قسمت دوم
راز سرنوشت قسمت سوم
راز سرنوشت قسمت چهارم
راز سرنوشت قسمت پنجم
راز سرنوشت قسمت ششم
راز سرنوشت قسمت هفتم
خلاصه:

سهراب و مادرش به خانه‌ جدیدی اسباب کشی می‌کنند. حاج مقدم، همسایه آن‌ها، در همان اولین شب اقامت‌شان به خانه‌ آن‌ها می‌رود….

حاج مقدم از مادر سهراب می‌خواهد که پیش دخترش، مریم، بماند؛ زیرا او مجبور است شبانه به یک مسافرت برود. او می‌خواهد پیش زیور، زن برادرش، برود؛ برادری که بیست سال پیش فوت کرد.
زیور که به‌شدت بیمار است، قصد دارد در آخرین لحظه‌های زندگی‌اش رازی را با حاج مقدم در میان بگذارد. حاج آقا خودش را به زیور می رساند…

زیور این‌گونه اعتراف می‌کند: سال‌ها پیش، پدر حاج آقا منصور، به دو پسرش قول داده بود که هرکدام از عروس‌ها اگر پسری به دنیا آورند، به آن‌ها یک دستگاه ماشین و سه کیلو طلا هدیه می‌دهد. زیور برای برنده شدن در این مسابقه‌ عجیب، با خوراندن دارویی، باعث سقط اولین فرزند حاجی مقدم شده و بعد از آن هم، هنگام زایمان همسر حاج مقدم، مچ‌بند نوزاد پسر آن‌ها را با نوزاد دختر دیگری عوض کرده است…

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *