رامونای شجاع

اپیزودهای این قصه
رامونای شجاع قسمت اول
رامونای شجاع قسمت دوم
رامونای شجاع قسمت سوم
خلاصه:

خورشید، مثل توپ زردِ قشنگی، وسط آسمون بود. رامونا به بهانه تراشیدنِ مدادش، کنار سطل آشغال ایستاد. سطلِ آشغال کنار پنجره بود. رامونا به بیرون زل زد. خانم «بینی» بچه‌‌‏های پیش‎‌‌دبستانی را آورده بود توی حیاط و با آن‌ها بازی می‌‌‎کرد.

رامونا به کلاس اول می‌‌‌‎رود. او متوجه می‌‌‎شود کلاس اول خیلی با پیش‌‎دبستانی فرق دارد و معلم، درس را جدی می‌‌ ‎گیرد.

در خانه، رامونا به اتاق جدیدی که در حیاط خلوت برایش ساخته‌‌اند، می‌‎رود. او که تا حالا تنها نخوابیده است، شب‌‌‏ها از تنهایی می‌‌‎ترسد. در این داستان، رامونا با ترس‌‌‎هایش روبه‌‌‎رو می‌‌‏شود و برای شجاع‌‌‌بودن تلاش می‌‌‎کند.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *