«رودخانه وارونه – تومک» قسمت اول کتاب «رودخانه وارونه» نوشته «ژان کلود مورلوا» است.

این کتاب به دورانی برمی‌گردد که نه بازی‌های تلویزیونی وجود داشت نه ماشین‌های ایربگ دار و مغازه‌های بسیار بزرگ. در آن دوران هیچ کسی نمی‌دانست تلفن همراه چه چیزی است ولی می‌دانست رنگین‌کمان پس از باران چقدر زیبا است.

در قسمت اول کتاب رودخانه‌ وارونه، داستان تومک، شخصیت اول کتاب آورده شده است. تومک پسر نوجوانی است که در یک روستا در یک مغازه کار می‌کند. او همیشه آرزوی سفر به نقاط مختلف دنیا را داشته تا این­‌که یک روز یک دختر نوجوان به نام «هانا» به فروشگاه او می‌آید تا از تومک آب‌نبات بخرد در همین لحظه تومک به هانا علاقه‌مند می‌شود.

هانا به تومک می‌گوید رودخانه‌ای اسرارآمیز به‌ نام «رودخانه وارونه» وجود دارد که آب آن قدرت عجیبی دارد و هرکس از آن بنوشد، عمرش جاودانه می‌شود.

تومک که هم عاشق گشتن در دنیا است و هم عاشق هانا تصمیم می‌گیرد دنیا را کشف کند. او در جست‌وجوی هانا که کسی او را ندیده است، راهی یک سفر پرماجرا می‌شود. از مکان‌های عجیبی مانند جنگل فراموشی، کوه مقدس و جزیره غیرواقعی عبور می‌کند؛ تا این‌که به رودخانه وارونه می‌رسد. حالا باید برای نوشیدن آب تصمیم بگیرند.