زمانی که یک اثر هنری بودم

زمان: 02:54:47
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
زمانی که یک اثر هنری بودم قسمت اول
زمانی که یک اثر هنری بودم قسمت دوم
زمانی که یک اثر هنری بودم قسمت سوم
زمانی که یک اثر هنری بودم قسمت چهارم
زمانی که یک اثر هنری بودم قسمت پنجم
زمانی که یک اثر هنری بودم قسمت ششم
زمانی که یک اثر هنری بودم قسمت هفتم
خلاصه:

«هر بار دست به خودکشی زدم ناموفق بود. راستش توی هر کاری ناموفق بودم: هم در زندگی هم در خودکشی.»

«وقتی اثر هنری بودم.» با این جملات شروع می‌شوند. مرد جوانی بیست‌ساله‌ای بر لبه‌ صخره‌ای ایستاده است و می‌خواهد خودش را بکشد. او که «تازیو» نام دارد، احساس بی‌مصرف بودن می‌کند و از همه‌چیز ناامید است. برادران او، دوقلوهای زیبا و افسانه‌ای «فیرلی»، نماد و الگوی جذابیت ظاهری هستند. او سال‌ها در سایه‌ این دو زندگی کرده؛ اما دیگر نمی‌خواهد به این کار ادامه بدهد. او فقط یک چیز می‌خواهد: مرگ! درست در همان لحظه‌ای که تازیو می‌خواهد خود را به آغوش دره پرت کند، صدایی می‌شنود. غریبه‌ای از او درخواست می‌کند که فقط  بیست و چهار ساعت خودکشی‌اش را به تعویق بیندازد. مرد جوان که هیچ چیزی برای از دست دادن ندارد، پیشنهاد او را می‌پذیرد؛ غافل از این­که با این معامله، یک چیز بسیار مهم را از دست می‌دهد: انسانیت.

غریبه‌ای که جان تازیو را نجات می‌دهد، نقاش و مجسمه‌سازی به نام «زئوس پیتر لاماست». او در خانه‌ای بزرگ و مجلل در یک جزیره زندگی می‌کند و تازیو را همراه با خود به آن‌جا می‌برد. زئوس او را با کمک یک پزشک، به اثری هنری تبدیل می‌کند: مجسمه‌ای که حرف می‌زند، جان دارد و راه می‌رود. «آدام بیس» نام این اثر هنری جدید است. همگان با دیدن آدام بیس شگفت‌زده می‌شوند و شروع به ستایش آن می‌کنند. تازیو که زمانی هیچ‌کس به او توجه نمی‌کرد، حالا به یک اثر هنری عجیب و چشم‌نواز تبدیل شده و همه می‌خواهند او را ببینند. همه چیز بر وفق مراد تازیو به نظر می‌رسد؛ اما اندک‌اندک این مجسمه‌ زنده به نیت واقعی زئوس پیتر لاما، پی می‌برد. و علیه همان شیطانی که روزی روحش را به او فروخته بود، قیام می‌کند.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *