

زنگبار یا آخرین دلیل
پسربچهای شیفتهی «هکلبری فین» که پدر الکلیاش سالها پیش در دریا غرق شد؛ ناخدای یک کشتی کوچک ماهیگیری که نماینده و تنها عضو باقیماندهی حزب کمونیست منطقه است؛ رابط حزب کمونیست که برای ابلاغ فرمانهای رؤسا به تنها نمایندهی حزب در این منطقه با او قراری ترتیب داده است؛ کشیشی که همهی فکروذکرش نجاتدادن مجسمهی راهبی درحین مطالعه از دست پلیس مخفی نازیها است و دختری یهودی، نگران از آزار یهودیان ازسوی نظام حاکم، شخصیتهای این رمان هستند که همگی میخواهند از یک شهر بندری کوچک و دورافتاده در شمال آلمان بگریزند؛ هریک به دلیلی. امّا دلیل مشترک آنها چیست؟