سارا کورو

زمان: 02:32:19
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
سارا کورو قسمت اول
سارا کورو قسمت دوم
سارا کورو قسمت سوم
سارا کورو قسمت چهارم
سارا کورو قسمت پنجم
سارا کورو قسمت ششم
خلاصه:

«سارا کورو، شاهزاده خانم کوچک» درباره دختری به نام «سارا» است که پس از ورشکستگی و مرگ پدرش و دچار شدن به فقر، سعی می‌کند روحیه‌اش را از دست ندهد و عزت نفس خود را حفظ کند و اگر چه بی‌چیز است، مانند شاهزاده‌ها رفتار می‌کند.

در بخشی از کتاب می­شنویم: «ارمنگارد» و «لوتی» همیشه نمی‌توانستند به دیدن سارا بروند. بیشتر وقت‌ها این کار خطرناک بود. باید ابتدا از بودن سارا در اتاقش مطمئن می‌شدند. بعد باید مراقب می‌بودند که «آمیلیا» هنگام بازرسی شبانه آن­ها را نبیند. برای همین، به ندرت سارا را می‌دیدند. زندگی سارا عجیب بود. گاهی در پایین، بیشتر از بالا احساس تنهایی می‌کرد. هنگام کار کسی با او حرف نمی‌زد. وقتی به خرید می‌رفت، هیکل کوچک حزن‌انگیزی بود که سبدش را به سختی می‌کشید و سعی می‌کرد کلاهش را در بادهای شدید بر سر نگه‌دارد. وقتی باران می‌بارید و خیسش می‌کرد، مردم بی‌توجه و با عجله از کنارش می‌گذشتند و این کارشان تنهایی‌اش را بزرگ‌تر می‌کرد. زمانی که شاهزاده سارا بود، با آن کت‌ها و کلاه‌های قشنگ و دیدنی، با صورتی شاد و درخشان و همراهی و مراقبت «مریت» در کالسکه می‌نشست و توجه مردم را به خود جلب می‌کرد. مردم به تماشایش می‌ایستادند و تا مدت‌ها نگاهش می‌کردند و لبخند می‌زدند. این روزها کسی به سارا نگاه نمی‌کرد. انگار هیچ‌کس او را نمی‌دید. قدش بلندتر شده بود و با آن لباس نازک و قدیمی، مشکوک به نظر می‌رسید. از لباس‌های گرم و گران‌بها خبری نبود و باید آنچه را که داشت، تا آنجا که می‌توانست، می‌پوشید. گاهی وقت‌ها که در ویترین یا آینه‌ مغازه‌ها خودش را می‌دید، خنده‌اش می‌گرفت و گاهی سرخ می‌شد و لبش را گاز می‌گرفت و می‌دوید.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *