سربازها آمدند

نویسنده: وی. اس. نایپل
زمان: 00:18:55
به اشتراک گذاری:
3.29
اپیزودهای این قصه
سربازها آمدند
خلاصه:

ادوارد برادر هت، مرد همه کاره‌ای بود، و من همیشه خیال می‌کردم چه بد شد از پیش ما رفت. از وقتی شناختمش در نگهداری گاوها به هت کمک می‌کرد و مثل او همیشه سرحال و آرام بود . گفت زنها را به حال خود رها کرده و همه توجه‌اش را گذاشته روی کریکت، فوتبال، اسب دوانی و جنگ خروس خوان…

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (7 votes, average: 3,29 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *