سفر

نویسنده: هدیه رضایی
زمان: 01:35:03
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
سفر قسمت اول
سفر قسمت دوم
سفر قسمت سوم
سفر قسمت چهارم
سفر قسمت پنجم
خلاصه:

در یک شب بارانی که نرگس و شهریار از شب‌شعر به خانه بر می‌گشتند، با صحنه تصادف مواجه می­شوند.

در مسیر برگشت، آن­ها به مادر و دختری می‌رسند که تصادف کرده‌اند. آن­ها را به بیمارستان می‌رسانند و به خانه برمی‌گردند و باز هم همان بحث‌های همیشگی و قهر چندساعته شهریار از خانه و رفتن به باشگاه ورزشی کاوه؛ کاوه‌ای که از اول مخالف ازدواج شهریار و نرگس بود.
ازنظر شهریار رفتن به شب‌شعر احمقانه بود، چون او معتقد است ناامیدی نرگس به‌خاطر فلج‌شدن در تصادف، باعث شده او دست به نوشتن شعرهای پوچ‌گرایانه بزند. او عاشق نرگس است، مثل همان زمانی که ازدواج کردند؛ اما نرگس احساس می‌کند چون فلج شده است، باید از شهریار جدا شود تا سربار او نباشد.

نرگس همان شب خواب عجیبی می‌بیند: اتاقی رو به یک حرم و صدای گریه‌ی یک نوزاد. نرگس به امینه (خدمتکارش) گفت که باردار است؛ رازی که فعلاً باید پنهان بماند.
از طرف دیگر معلوم شد سارا و مادرش راهی زیارت امام رضا (ع) بودند که تصادف کردند.

نرگس و شهریار به اتفاق امینه و رحیم آقا (باغبان) راهی زیارت امام رضا (ع) می‌شوند. نرگس با امینه درددل می‌کند؛ ماجراهایی را برایش تعریف می‌کند؛ ماجرای عشقی که بین او و شهریار بود و به ازدواجشان منجر شد؛ همچنین ماجرای تصادف­شان در دو سال پیش که باعث شد برای همیشه فلج شود و نوزاد چندماهه‌اش را سقط کند.

آن­ها به مشهد می‌رسند و هیچ اتاقی برای اقامت پیدا نمی‌کنند. فقط یک مسافرخانه هست که دو اتاق خالی دارد.

وقتی از پله‌ها بالا می‌روند و وارد اتاق می‌شوند، نرگس به خاطر می‌آورد که این اتاق دقیقا شبیه اتاقی است که در خواب دیده است.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *