سلول سیزده

نویسنده: محمدرضا قربانی
زمان: 01:59:45
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
سلول سیزده قسمت اول
سلول سیزده قسمت دوم
سلول سیزده قسمت سوم
سلول سیزده قسمت چهارم
سلول سیزده قسمت پنجم
خلاصه:

«ناصر» قالپاق‌دزد است و از سر اتفاق اقدام به دزدیدن قالپاق اتومبیل فرمانده گارد شاهنشاهی می‌کند. او دستگیر و به زندان «ساواک» منتقل می‌شود. حالا جای خواب و خوراک لذیذ زندان به دهانش مزه کرده و می‌خواهد تا آخر عمر مهمان ساواک باشد.

ناصر که با مادر پیرش در جنوب تهران زندگی می‌کند، به خاطر مادر و نصیحت‌های دلسوزانه‌اش تصمیم می‌گیرد که دور قالپاق‌دزدی را خط بکشد و برای گذران زندگی، سر کار آبرومندی برود. او به یکی از مقرهای نظامی وابسته به گارد شاهنشاهی که آگهی استخدام چاپ کرده می رود ولی جواب رد می‌شنود. اتفاقاً همان موقع و در همان اطراف، اتومبیل بسیار شیک و مدل بالایی، پشت یک چراغ قرمز مجبور به توقف می‌شود. ناصر که از پیدا کردن کار ناامید شده است، وسوسه می‌شود که سریع قالپاق چرخ عقب آن ماشین را بدزدد. اما از بد حادثه، اتوموبیل متعلق به فرمانده گارد شاهنشاهی است و طولی نمی‌کشد که توسط دو مأمور پلیس دستگیر می‌شود و به تصور این که قصد آسیب رساندن به آن مقام ارشد نظامی را داشته، او را به کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک می‌برند و در بند چهار، سلول سیزده با سه زندانی دیگر هم سلول می‌کنند.

ناصر که به قول خودش در تمام عمر، جز کال جوش و آب زیپو چیزی نخورده، چلو گوشت چرب و خوشمزه زندان به دهانش مزه می‌کند و از آنجا که نمی‌داند به چه جای وحشتناکی پا گذاشته، تصمیم می‌گیرد که اگر بشود تا آخر عمر، همان جا بماند و برای همیشه مهمان ساواک باشد. هم سلولی‌ها که این وضع را می‌بینند از روی دلسوزی به او می‌گویند که آنجا شلاق و کابل و شوک الکتریکی هم هست و ناصر در جواب با سادگی اظهار می‌دارد: همه اینها به چلو گوشت و خورش قیمه خوشمزه‌اش می ارزد.

اما او به زودی می‌فهمد که ساواک هر کسی را آنجا نگه نمی‌دارد و برای ماندن در آنجا باید حتماً سیاسی باشد. به همین سبب در اولین بازجویی برای اثبات سیاسی بودنش چند فحش آب دار نثار شاه و فرح می‌کند و رفتاری از خودش نشان می‌دهد که بازجوها فکر می‌کنند با یک شخصیت مرموز و پیچیده که عضو کمیته مرکزی یک گروه مسلح است، طرف هستند. بنابراین از او می‌خواهند که اعضای گروه را لو بدهد. ناصر که در این‌باره حرفی برای گفتن ندارد، به شدت تحت شکنجه قرار می‌گیرد و برای اولین بار طعم ضربات دردناک کابل را می‌چشد؛ اما دیگر فایده‌ای ندارد. هر چه فریاد می‌زند که هیچ کاره است و فقط یک قالپاق دزد است، به گوش کسی نمی‌رود.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *