
سه داستان کوتاه از برنارد مالامود



داستانهایی که در این مجموعه میشنوید عبارتند از: «دلال ازدواج» «رحم کن» «هفت سال اول».
«دلال ازدواج»:
«لِئو» در یک اتاق کوچک دانشجویی زندگی میکند. دوستی به او پیشنهاد میکند که زودتر ازدواج کند. پس لئو نزد زوجی میرود که در اینباره او را راهنمایی کنند. آقا و خانم «سالزمَن» به او پیشنهادهایی میدهند، اما او با آنها مخالفت میکند؛ تا اینکه یک روز موقع بازگشت از خانه آقای سالزمن با دختری رو به رو میشود که فکر میکند گزینه مناسبی برای زندگی با اوست.
«رحم کن»:
«داوی دَف»، مأمور سرشماری است که برای چند پرسش نزد پیرمردی به نام «رُزِن» میرود. رزن افسرده و بیرمق در مغازه تاریک خود نشسته است. پیرمرد در پاسخ به پرسشهای دُف، ماجرای زندگی برادرزادهاش، خانم «ایوا» را بازگو میکند و درنهایت میگوید که بعد از مرگ همسر ایوا و ورشکستگی او اموالش را به ایوا بخشیده و حالا ایوا خرج زندگی او را میدهد.
«هفت سال اول»:
«فِلَدِ» کفاش، شاگردی به نام «زابِل» دارد که زیاد مورد توجه او نیست. «مَکس» پسر دانشجویی است که ذهن فلد را به خود مشغول کرده و او قصد دارد تا به مکس پیشنهاد بدهد که با دخترش «مِریام» ازدواج کند. بالأخره فلد به خود جرئت میـدهد و این موضوع را با مکس در میان میـگذارد. مکس و فلد با هم قرار میگذارند و مکس به ملاقات مریام میـرود. آن دو عقایدی متفاوت دارند و این را خیلی زود متوجه میشوند. فلد در فکر راه چارهای است، غافل از اینکه زابل و مریام یکدیگر را دوست دارند.
قصه های شنیدنی و زیبا
سپاسگزار از اجرای خوب