
سه گانهی دوقلوها: دفتر دوم؛ مدرک







«مدرک»، دومین کتاب از مجموعه «سهگانه دوقلوها» محسوب میشود و دو کتاب دیگر «دفتر بزرگ» و «دروغ سوم» نام دارند.
در بخشی از این داستان میشنویم:
کتابفروشی به سالن مطالعه تبدیل شده است. چند بچه عادت کردهاند برای مطالعه یا نقاشی آنجا بیایند، بچههای دیگر تصادفی وارد آن جا میشوند، وقتی سردشان میشود یا از بازیهای طولانی توی برف خسته میشوند. اینها به زحمت یک ربع ساعت میمانند، به اندازهای که در حال ورق زدن کتابهای عکسدار خودشان را گرم کنند. بچههای دیگری هم هستند که از پشت ویترین مغازه نگاه میکنند و تا لوکاس میرود بیرون دعوتشان کند بیایند تو، در میروند.
گاهیوقتها، ماتیاس از آپارتمان پایین میآید، با یک کتاب میایستد کنار لوکاس، یکی دو ساعت بعد دوباره میرود بالا، و موقع بستن مغازه برمیگردد. قاطی بچههای دیگر نمیشود. وقتی همه آنها میروند، ماتیاس کتابها را مرتب میکند، سبد کاغذها را خالی میکند، صندلیها را میگذارد روی میزها و روی زمین کثیف کهنه میکشد. آمار هم میگیرد: دوباره هفت تا مدادرنگی و سه تا کتاب دزدیدهاند، کلی هم کاغذ حیف و میل کردهاند.
لوکاس میگوید: چیزی نیست، ماتیاس. اگر میخواستند، همه اینها را خودم بهشان میدادم. آنها خجالتیاند، ترجیح میدهند دزدکی بردارند. مهم نیست.
حوالی غروب، وقتی همه دارند در سکوت کتاب میخوانند، ماتیاس یک برگ کاغذ جلوی لوکاس سُر میدهد. توی آن نوشته است: «آن زن را ببین!» پشت ویترین، در تاریکی خیابان، سایه یک زن، شبحی بیچهره که سالن روشن کتابفروشی را نگاه میکند. لوکاس بلند میشود و سایه غیبش میزند.