

سپید و سیاه
میرزا حبیب حجره دار، به خاطر رفتار و اعمال پسرش که در فرنگ به سر می برد، با همسرش اختلاف عقیده دارد؛ به همین سبب میان آنها مشاجره در می گیرد و درنتیجه میرزا مجبور می شود شب ها به خانه نرود و در حجره خود سر کند.
ازطرفی میرزا شاگرد تازه ای به نام شکور را به خدمت گرفته که بسیار سر به هوا و لوده است، اما میرزا، با کمک حاج یحیی، نقشه ای برای شکور می کشند تا او را متنبه کنند.