«جرج بابیت» که در خانواده کارگری بزرگ شده و زندگی نسبتا مرفهی دارد، با یک سخنرانی مؤثر، به ناچار در برابر حزب کارگر قرار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد.
جرج بابیت، دلال میانسال معاملات املاک است. او توانسته است با سرمایه اندکش زندگی متوسطی را برای همسر و دو فرزندش فراهم کند. خانواده او از این که می توانند شبیه خانواده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مرفه زندگی کنند راضی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند.
جرج با کمک همکارانش در معاملات املاک، با کلک و چرب زبانی، سودهای هنگفتی کسب می-کند؛ اما بیشتر این پول ها صرف مهمانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود که خانواده ی جرج برای آشنایی با افراد متشخص ترتیب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند.
بابیت که سال‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها در جریان زندگی خصوصی دوستش «پل» قرار دارد، برای این که دوستش کمی از غرغرهای همسر بی منطقش خلاص شود، تصمیم به سفر دونفره می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد، اما سفر این دو به خاطر سخنرانی بابیت در مجمع دلالان املاک به هم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد.
او بعد از موفقیت در این سخنرانی، به عنوان سخنرانِ جذب سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دار دربرابر حزب کارگر، انتخاب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. بابیت که خود از قشری کارگر بوده است، مجبور می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود پس از درخشش در مجمع دلالان، علیه حزب کارگر عمل کند؛ حتی مجبورش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند که با دوستان سابق خود قطع رابطه کند.