

سیب طلایی خورشید
ضربان قلب كشتی آهسته تر و آهسته تر میشد. اندازه دما از چند هزار شروع به پاپین رفتن كرد. دیگر پرّه پروانه ها دیده نمیشدند. صدای دماسنج تغییر فصل را نوید میداد. افراد كشتی همه در یک فكر فرو رفته بودند. باید از آتش شعلهور، از این گرمای ذوب كننده، از این نور زرد و سفید، دوری و دوری گُزید. اینک به سوی سرما و تاریكی به پیش. شاید ظرف بیست و چهار ساعت مجبور شوند بعضی از سامانههای خنک كننده را خاموش كنند و زمستان را نابود سازند. دیری نمیپاید كه به شبی سرد خواهند رسید و لازم میشود كه گرمایی را كه همچون فرزندی تولد نایافته با خود آوردهاند به درون كشتی جاری سازند….