

سیزده به در پای چغازنبیل
قسمت اول

سیزده به در پای چغازنبیل
قسمت دوم

سیزده به در پای چغازنبیل
قسمت سوم

سیزده به در پای چغازنبیل
قسمت چهارم

سیزده به در پای چغازنبیل
قسمت پنجم

سیزده به در پای چغازنبیل
قسمت ششم

سیزده به در پای چغازنبیل
قسمت هفتم

سیزده به در پای چغازنبیل
قسمت هشتم

سیزده به در پای چغازنبیل
قسمت نهم

سیزده به در پای چغازنبیل
قسمت دهم

سیزده به در پای چغازنبیل
قسمت یازدهم

سیزده به در پای چغازنبیل
قسمت دوازدهم

سیزده به در پای چغازنبیل
قسمت سیزدهم

سیزده به در پای چغازنبیل
قسمت چهاردهم
«قمرالملوک» ناگهان تصمیم میگیرد چمدانش را ببندد و به یاد روزگار جوانی خویش که با همسرش پای چغازنبیل آشنا شده بود، به آنجا سفر کند و در روز سیزده به در یک عکس سلفی پای چغازنبیل بگیرد. «اسدالله» و «شمسی»، فرزندان ننه قمر، مانع او میشوند، اما موفق نشده و به همراه مادرشان با یک ماشین قراضه تن به این سفر میدهند. «فری» و «افشین» ماشین را از اسداله و شمسی میدزدند. آنها به دنبال حمل محموله قاچاق عتیقه هستند که با ننه قمر درون ماشین رو به رو میشوند. ننه قمر با آگاهی از نیت فری و افشین، محموله را جابهجا کرده است.
فری و افشین مجبور میشوند برای پیدا کردن عتیقهها تن به خواست ننه قمر برای سفر به چغازنبیل، بدهند.