


«شازده کوچولو» اثری معروف و جهانی به قلم «آنتوان دو سنت اگزوپری»، ماجرای خلبانی است که به ناچار در صحرای آفریقا فرود میکند و در آنجا به پسربچهای برمیخورد که شاهزادهای از سیاره دیگر است. پسربچه داستان سفرهای خود در سیارههای گوناگون برای کشف مفهوم حقیقی زندگی را برای خلبان تعریف میکند.
آنتوان دو سنت اگزوپری با قلم توانمندش حس تلخ کشمکش میان خلبان و طبیعت خشن پیرامونش را که البته برای خود او تجربهای واقعی است به رشته تحریر در آورده؛ تجربه گم شدن او در بیابان، به باورپذیر و بیهمتا کردن داستان کمک شایانی نموده است.
در بخشی از کتاب شازده کوچولو میشنویم:
بر روی لبان نیمه بازش یک نیم خنده نشسته بود. یکبار دیگر با خودم گفتم:
آنچه باعث شده که به شدت تحت تأثیر شازده کوچولو قرار بگیرم، وفاداریاش به یک گُله. این تصویر همان گل سُرخه که در وجودش همچون شعلهی چراغی میدرخشه، حتی زمانی که خوابیده…
و من باز هم او را شکنندهتر از آنچه که تصورش را میکردم یافتم. میباید از این چراغ محافظت کرد، چرا که یک وزش باد میتوانست آن را خاموش کند. در حالی که همچنان راه میرفتم، با برآمدن روز چاه را پیدا کردم.