شاهنامه فردوسی، پدر، پسر، برادر

اپیزودهای این قصه
شاهنامه فردوسی، پدر، پسر، برادر قسمت اول
شاهنامه فردوسی، پدر، پسر، برادر قسمت دوم
شاهنامه فردوسی، پدر، پسر، برادر قسمت سوم
شاهنامه فردوسی، پدر، پسر، برادر قسمت چهارم
شاهنامه فردوسی، پدر، پسر، برادر قسمت پنجم
خلاصه:

روزگار «ضحاک ماردوش» است و «البرز» جوان روستایی، درپی نان و نام به شهر می­آید و می خواهد به لشکر ضحاک بپیوندد. پدر او «نستوه» بیست سال پیش هنگامی که البرز تازه به دنیا آمده بود، از دست لشکریان ضحاک گریخت و آواره کوه­ها شد.  اما به دستور شاه دستگیر و به سوی شهر آورده شد. البرز از این ماجرا بی­خبر است و در اصطبل کاخ به بیگاری گرفته شده تا بداند پیوستن به لشکر ضحاک کار آسانی نیست. «دیوسار» فرمانده لشکر ضحاک، دستور داده است تا البرز وفاداری‌اش را به شاه ثابت کند و به شرطی در لشکر ضحاک پذیرفته خواهد شد که کمر به قتل پدر ببندد، این در حالی است که البرز نمی داند نستوه پدر اوست.

«کوهکن»، دایی البرز، برای یافتن البرز به شهر می­آید و به کمک دختری به نام «آفرین» خواهر دیگر خود را می­یابد. البرز به کمک دایی خود بر آن می­شود تا از کشتن پدر سرباز زند، اما درنهایت چه بر سر البرز و نستوه و کوهکن خواهد آمد؟

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *