














«شرق بهشت» نام شاهکاری پرشور و هیجانانگیز از نویسنده نامآشنا، «جان اشتاین بک» است. او در این اثر از طریق زندگی درهمتنیده دو خانوادهی آمریکایی به بازآفرینی داستان هابیل و قابیل در شمایلی جدید میپردازد.
جان اشتاین بک در شرق بهشت تصویر جدیدی از خیر و شر، عشق و نفرت و شکست و رستگاری ترسیم میکند. رمان در مزارع پربار دره «سالیناس» کالیفرنیا روایت میشود و داستان زندگی دو نسل، در دو بازه زمانی متفاوت را بیان میکند. پدر خانواده اول، «سایروس تراسک» را به عنوان سرباز ارتش و قهرمان دروغین جنگ میشناسیم. سایروس همواره بین دو فرزند خود، «چارلز» و «آدام»، تبعیض قائل میشود بدون این که برای کار خود دلیل خاصی داشته باشد. زمانی که آدام به همراه همسرش، «کتی»، به کالیفرنیا میروند، با خانواده «همیلتونها» آشنا میشوند. جان اشتاین بک در تصویرسازی همیلتونها از خانوادهی مادرش الهام گرفته است. آنها وضع مالی خوبی ندارند. پدر خانواده «ساموئل»، همراه با همسرش «لیزا»، با خانواده پرجمعیت خود زندگی میگذراند. ازدواج پابرجا و سنتی آن دو باعث شده تا نه فرزند خود را، با خصوصیات، استعدادهای متفاوت و توانایی عشق ورزیدن، پرورش دهند.
سالها بعد کتی دو پسر به دنیا میآورد و مدتی بعد همسر و فرزندانش را ترک میکند. شخصیت او را در داستان نماد پتانسیل شرارت در جهان میدانند. آرون که حالا باید به تنهایی پسرانش را بزرگ کند، همچون پدرش، میان آن دو فرق میگذارد. در واقع در شرق بهشت، تبعیض میان فرزندان وراثتی نشان داده میشود. اشتاین بک ضمن داستان به ما نشان میدهد عشق، طرد شدن، حسادت و تبعیض چه تاثیری بر زندگی، تصمیمات و انتخابهای افراد ایجاد میکند. با داستان زندگی تراسکها، داستان حماسهی هابیل و قابیل بازسازی میشود.