
چشمهایی که باز و بسته میشود
نویسنده:
سام شپارد
راوی:
بهروز رضوی
زمان:
00:17:59
به اشتراک گذاری:
4.67

چشمهایی که باز و بسته میشود
حالا باز بر میگردد به خودش. فکر میکند ممکن است بالهای یک پرنده باشد؛ بالهایی با نوک قرمز رنگ که یک لحظه به آسمان بالا میرود، بعد کوبیده میشود روی آسفالت پردستانداز. یک پرنده خیلی بزرگ است! تقریبا پرنده را زیر میگیرد. پا میکوبد روی ترمز و میکشد طرف شانه جاده. همانطور که میگذرد، یکجفت چشم زرد نافذ میبیند؛ چشمهایی وحشتزده، وسط بافت درهم تنیدهای از خون و پر که به سطح آسفالت چسبیده. پرنده بالهای بزرگش را بالا پایین میدهد که به هوا بلند شود. دختر داد میزند:
– وای خدا، شاهینه! یه شاهین قشنگ! وای خدایا! وای خدایا! باید چیکار کنم؟