

شهر شیشهای
نویسندهای به نام «کوئین» با نام مستعار «ویلیام ویلسون» کتابهایی در ژانر پلیسی و جنایی می نویسد که این کتابها بسیار پرفروش و با استقبال مخاطبان همراه است، اما کوئین زندگی خانوادگی خوبی ندارد؛ پسرش در کودکی از دنیا رفته و همسرش نیز او را ترک کرده است. کوئین بهتنهایی زندگی خود را می گذراند و روزها فقط در شهر قدم می زند و تنها چندماه از سال را روی کتاب هایش کار می کند.