

صبح یکشنبه
داستان از زبان کودکی روایت میشود . او ماجرای اتفاقاتی که در روز یکشنبه برای خود و خانواده اش رخ می دهد را تعریف می کند . پدر او اعتقاد دارد که بچه ها مانند حیوانات هستن باید رام شان کرد تا وحشی نشوند , برای همین صبح های یکشنبه آنها را کتک میزند و دلیل رفتارش این است که آنها را دوست دارد .