





ستوان پلیس «جینا باکستر» به تازگی دانشکده افسری پلیس را تمام کرده است. کاترین، عمه جینا، دوستی قدیمی به نام «کارولین» دارد که در ضمن مادرخوانده جینا هم است.
کارولین با دکتر روانشناسی به نام «لوییس مارتین» ازدواج کرده است و این سومین ازدواجش محسوب میشود، همین موضوع باعث شده تا کاترین به دکتر مارتین مشکوک شود، چون کارولین از ازدواجهای قبلش صاحب ثروتهای زیادی شده است.
لوییس روی جوانان بزهکار تحقیق میکند و میخواهد آنها را نجات دهد. این مسئله باعث نگرانی عمه کاترین میشود؛ او از جینا میخواهد که پیش کارولین در «استونی گیتس» برود تا اگر لازم شد به مادرخواندهاش کمک کند.
از طرف دیگر چون کاترین میداند جینا نامزدیاش را با «آرتور» به همزده است، به همین بهانه از کارولین میخواهد تا جینا را به خانهاش دعوت کند و او را مدتی پیش خودش نگه دارد.
در خانه کارولین، «میلرد»، دختر همسر اول کارولین؛ دوشیزه «ژولی بلانش»، منشی و پرستار کارولین؛ «استیون»، ناپسری و «جین»، نوه کارولین به همراه نامزدش، «والتر»، زندگی میکنند.
همچنین پسری به نام «تامی لاوسون» که تا حدودی اختلال روانی دارد، زیرنظر دکتر مارتین، با خانواده کارولین زندگی میکند.
وقتی جینا به ایستگاه قطار میرسد، جین به استقبالش میرود و مانع میشود که تامی، جینا را به خانه برساند و همین موضوع باعث ناراحتی تامی میشود و رفتار عجبی از خود نشان میدهد…