

عقل و احساس
آقای «دشوود» بهدلایلی مجبور میشود ارثیهاش را به پسرش «جان» بسپارد و درعوض از او قول میگیرد مراقب نامادری و خواهرهایش باشد. اما اوضاع مطابق میل آقای «دشوود» پیش نمیرود. داستان از زمان مرگ آقای «هنری دشوود»، پدر النیور و ماریان، آغاز میشود..
داستان خوبی بود