غریبه

اقتباس متن: پویان غفاری
زمان: 0:52:24
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
غریبه قسمت اول
غریبه قسمت دوم
غریبه قسمت سوم
غریبه قسمت چهارم
غریبه قسمت پنجم
غریبه قسمت ششم
خلاصه:

پهلوانی غریبه وارد شهری به نام «زهرآباد» می‌شود که میان «شازده» و «سالارخان» تقسیم شده است. شازده و سالارخان هرکدام زورخانه‌های خود را دارند. آن­ها پهلوان‌ها و لوطی‌های اطراف را دعوت می‌کنند تا به جدال با یکدیگر بپردازند.

«غریبه» تصمیم می‌گیرد با اختلاف انداختن میان شازده و سالارخان، «فرنگیس» نامزد برادرش «فرهاد» را از چنگ شازده که می‌خواهد به زور با فرنگیس ازدواج کند، فراری دهد.

بعد از فراری دادن فرهاد و فرنگیس، شازده در زورخانه‌اش غریبه را شکنجه می‌دهد تا جای آن­ها را لو دهد؛ اما گورکن شهر، پنهانی غریبه را از زورخانه شازده با خود به داخل قناتی می‌برد و به دست «پهلوان سلیم» می‌سپارد تا از او مراقبت کند.

سلیم در گذشته پهلوان «دهرآباد» بوده و در کشتی با شازده کمرش شکسته و همه فکر می‌کنند که وی مرده است، اما گورکن او را به این قنات برده و جانش را نجات داده است.

پهلوان سلیم پس از بهبود یافتن غریبه، فن‌های کشتی را به وی می‌آموزد تا او به مبارزه با شازده برود.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *