غزلیات وحشی بافقی / جلد سه

نویسنده: وحشی بافقی
راوی: حسن همایی
زمان: 05:16:03
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
غزلیات وحشی بافقی / جلد سه قسمت اول
غزلیات وحشی بافقی / جلد سه قسمت دوم
غزلیات وحشی بافقی / جلد سه قسمت سوم
غزلیات وحشی بافقی / جلد سه قسمت چهارم
غزلیات وحشی بافقی / جلد سه قسمت پنجم
غزلیات وحشی بافقی / جلد سه قسمت ششم
غزلیات وحشی بافقی / جلد سه قسمت هفتم
غزلیات وحشی بافقی / جلد سه قسمت هشتم
غزلیات وحشی بافقی / جلد سه قسمت نهم
غزلیات وحشی بافقی / جلد سه قسمت دهم
خلاصه:

در جلد سوم از غزلیات وحشی بافقی، غزل‌های ۲۰۰ تا ۳۰۰ از دیوان اشعار این شاعر عاشق و شوریده حال را به شما شنوندگان ارجمند تقدیم می‌‌‌‌‌‌‌‌شود.
«کمال الدین محمد» و به قولی «شمس الدین محمد» متخلص به «وحشی»، در بافق که یکی از شهرستان‎‎های کنونی یزد است دیده به جهان گشود.
پدرش مردی گمنام و کشاورز بود و فرزندش را در محضر سخنور توانای بافق «شرف‌الدین علی بافقی» به شاگردی سپرد. کمال‌الدین با اشراف برادرش «مرادی بافقی» به کسب علم و فضایل همت گماشت و در محضر استادان بزرگی چون «نجاتی بافقی» و «همتی بافقی» به شاگردی پرداخت.
کمال الدین در جوانی به همراه برادرش به یزد رفت و پس از بهره‎مندی از فضایل شاعران و بزرگان یزدی به کاشان رفت. در کاشان، به واسطه سرودن بیتی نزد حاکم آن شهر، توجه او را جلب کرد، اما به‌علت حسادت برخی مردم آن دیار، آنجا را ترک و به اراک و سپس به هرمز رفت.
وحشی مردی پاک‌باز، وارسته، حساس، بلندهمت و گوشه‌گیر بود و با آنکه سنت شاعران زمان او، سفر و مهاجرت به هند و بهره‌مندی از دربار گورگانی و امیران هند بود، از کشور پا بیرون نگذاشت و پس از بازگشت به یزد، در همان‌جا به برای اندوختن اندیشه و هنر و ادب ماند.
وحشی همواره بینوا و تنگ‎‎دست بود و چندباری از روی ناچاری، به ستایش خوش‌نامان و برخی از بزرگان یزد و کرمان پرداخت.
گفته می‎شود که زشتیِ روی و سرِ بی‌موی وحشی و طبع قانعِ تغافل‌جوی او به گریزان بودنش از مردم و تمایل او به گوشه‌نشینی منجر شده بود؛ لذا برگزیدن همسر و همدم آرزوی همیشگی‌ او بود.
وحشی اشعار گران‌قدری چون غزلیات، رباعیات، ترکیب‌بند، قصاید و مثنوی دارد.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *