
فارست گامپ










زندگی همانند یک سئوال چهار گزینهای است، اما این سئوال پاسخ صحیح و مشخصی ندارد، بلکه هر یک از افراد با انتخاب یکی از گزینههای آن مسیر زندگی خود را مشخص میکنند و تفاوت میان آنها سرنوشتها را رقم میزند و افراد را در شرایط مختلف زندگی قرار میدهد. در پس هر یک از گزینهها، گزینههای فراوانی وجود دارد، اما شرط بر آن است که با انتخاب یک گزینه به دیگر گزینهها دست پیدا کنیم. داستان «فارست گامپ» فرصت مناسبی برای شناخت نیروهای بالقوه درون و انعکاس خوبیها و دوستیها در دنیای بیرون است. در انتهای این داستان در مییابیم که انتخاب راه مستقیم و ساده زیستی اولین عامل تضمین کننده در سعادت و خوشبختی است، در حالیکه زیرکی، طمع و دورویی در آن سوی زندگی قرار میگیرند. فارست گامپ، که دیگران به وی برچسب حماقت میزنند در واقع یک انسان ساده، ولی خارقالعاده است. برای فارست مهم نیست که دنیا زیر و رو شود، او تنها چشم به هدفهای خود دارد. فارست شاید فرد بسیار باهوشی نباشد، اما میداند عشق چیست! مهم هم همین است! رمز تمام کامیابیهای فارست در همین است.
او میدود تا رستگار شود، شاید فقط برای گرفتن پَری که در نسیم صبحگاهی به این سو و آن سو میرود و تو با تمام وجودت میگویی بدو فارست! بدو…