






«جان تیلور»، کارآگاه خصوصی است که استعداد او در پیداکردن اشیاء و اشخاص گمشده است. او با چشم سومش قادر است تا کارهای خارقالعاده انجام دهد.
جان تیلور پنج سال پیش بهدلیل نجات جان خود، زادگاهش -نایت ساید- را ترک کرده است. مادر جان موجودی غیرانسانی بوده و وقتی پدرش به این پیمیبرد، خودکشی میکند. «نایت ساید» شهری مرموز و تاریک و پرهیولا و پرحادثه در قلب لندن است.
در این میان خانمی به نام «جوانا برت» برای یافتن دختر نوجوان گمشدهاش –کاترین- به دفتر جان تیلور مراجعه میکند و از او کمک میخواهد. جوانا مبلغ زیادی را به جان تیلور پیشنهاد میدهد. جان که از لحاظ مادی در مضیقه است، این پرونده را میپذیرد و همراه جوانا وارد نایت ساید میشود. تیلور تصمیم میگیرد برای یافتن دختر به زادگاه خود بازگردد و خطر بودن در نایت ساید را به جان بخرد.
۶۷۳/ ابداع مورل
«ابداع مورل»، داستان مرد مجرمی است که از دست پلیسها گریخته و به جزیرهای عجیب نقل مکان کرده است. جزیرهای غیر مسکونی که هرچند یک کلیسا، یک موزه و یک استخر دارد، اما کسی آنجا نیست. مردم میدانند که بیماری عجیب و نادری آن جا شایع شده که بدن را در مدت دو هفته از کار میاندازد و کار را یکسره میکند. چه دلیلی دارد کسی دلش بخواهد به آنجا برود؟ آن هم با این اوصاف. اما وقتی مرد به آنجا میرسد، اتفاقات عجیبی انتظارش را میکشند. به نظر میرسد جزیره به یک اقامتگاه تابستانی مبدل شده است…