

قتل در فیرول
قسمت اول

قتل در فیرول
قسمت دوم

قتل در فیرول
قسمت سوم

قتل در فیرول
قسمت چهارم

قتل در فیرول
قسمت پنجم

قتل در فیرول
قسمت ششم
«کاوالُف» که در روستای «فِیروِل» اقامت دارد ، از کاراگاهی خصوصی دعوت میکند به ملک او برود. کاراگاه در مسیر املاک کاوالف جنازه سیاهی را در جاده میبیند که کاردی تا دسته در سینه او فرو رفته. به راننده میگوید نگه دار…
کاراگاه به زور ماشین را نگه میدارد. راننده میگریزد و کاراگاه در برگشت متوجه میشود که جنازه نیز ناپدید شده. در املاک کاوالف با او و دختر و دامادش (آقای رینگُ) آشنا میشود. کاوالف که دریادار بوده ده ساله پیش به کمک افسری به نام شری یک سری معاملات تجاری انجام میدهد و سود خوبی میبرد. ارتش میفهمد و از دریادار میخواهد از کارش دست بردارد و شری را از ارتش اخراج میکنند بی آنکه سودی برده باشد. حالا شری بعد از دوازده سال برگشته است و به کاولف گفته «آمدهام مردن تو را ببینم.»